سابقه و هدف: خصوصیات اقلیمی حاکم بر مناطق خشک و نیمه خشک فلات ایران، شرایط حساس و شکنندهای را در این مناطق ایجاد نموده است. در این مناطق فرسایش خاک و کویری شدن از جمله فرآیندهایی است که منابع آب و خاک را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به شدت تهدید میکند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر درجات متفاوت بیابانزایی بر توازن شیمیایی (استوکیومتری) کربن، نیتروژن و فسفر در خاک و اندامهای گیاهی در منطقه بیابانی بمپور انجام شد.
مواد و روشها: باتوجه به معیارهای خاک و پوشش گیاهی پنج درجه بیابانزایی شامل بالقوه، سبک، متوسط، شدید و خیلی شدید در منطقه درنظر گرفته شد. در هر درجه بیابانزایی، در سایتهای با ابعاد ۱۰۰متر×۱۰۰متر نمونهبرداری از خاک (۴۵ نمونه خاک) و پوشش گیاهی با استفاده از کوادرات (مجموعا ۴۵ کوادرات) به روش کاملا تصادفی انجام شد (مجموع ۱۵ سایت). در هر کوادرات گونههای گیاهی موجود و لاشبرگ و ریشه گونههای گیاهی از عمق ۳۰-۰ سانتیمتری برداشت شدند. نمونههای خاک و گیاه (برگ، ساقه، ریشه، لاشبرگ) پس از خشک شدن برای آنالیز عناصر آماده شدند. در آزمایشگاه غلظت کربن، نیتروژن و فسفرکلیه بافتهای گیاهی، لاشبرگ و نمونههای خاک بر حسب درصد ماده خشک با روشهای استاندارد اندازهگیری شد. دادههای حاصل از این تحقیق مورد تجزیه واریانس یکطرفه در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار قرار گرفتند. بهمنظور تعیین همبستگی مقدار عناصر و استوکیومتری آنها بین بافتهای گیاهی و خاک ماتریس همبستگی رسم شد.
نتایج: نتایج نشان داد بیشترین مقدار کربن، نیتروزن و فسفر خاک مربوط به مرحله بیابانزایی بالقوه بود و با افزایش شدت بیابانزایی در منطقه مورد مطالعه مقدار کربن خاک کاهش معنیدار نشان داد (p<0.01). بیابانزایی در منطقه مورد مطالعه تاثیر معنیداری در کاهش نسبت C:N، N: P و C: P خاک داشت. نسبت C:N در مرحله بیابانی بالقوه (32/0) نسبت به سایر مراحل بیابانی بیشتر بود. با افزایش شدت بیابانزایی مقادیر کربن بخش هوایی گیاه کاهش معنیدار نشان داد (p<0.05). بیشترین مقدار کربن اندام هوایی بهترتیب مربوط به مرحله بیابانزایی بالقوه (29/37 درصد) بود و کمترین میزان مربوط به مرحله بیابانزایی شدید (04/27 درصد) بود. نسبت N:P ریشه و لاشبرگ با افزایش شدت بیابانزایی کاهش معنیدار داشت (p<0.01). این نسبت در مورد ریشه و لاشبرگ گیاهی در مرحله بالقوه حداقل میزان بود و مراحل خیلی شدید و شدید بهترتیب بیشترین نسبت N:P ریشه و لاشبرگ را نشان دادند. کمترین و بیشترین نسبت C:P بهترتیب مربوط به مرحله خیلی شدید و بالقوه بود.
نتیجهگیری:
بهطور کلی باتوجه به تغییراتی که در ساختار پوشش گیاهی، حاصلخیزی خاک و ذخیره کربن و نیتروژن دیده شد، میتوان نتیجه گرفت بیابانزایی تاثیر به سزایی در کاهش عناصر مغذی خاک و ذخیره عناصر بافتهای گیاهی در منطقه بیابانی بمپور داشت. این نتایج تلاش های مدیریتی جهت مقابله با تخریب اراضی از طریق بیابانزایی را توجیه میکند و شایسته است مورد توجه تصمیمگیران قرار گیرد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |