گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل
چکیده: (38 مشاهده)
سابقه و هدف: سنجش پایداری اکولوژیکی رویشگاههای مرتعی، یکی از ملزومات اساسی در ارزیابی مراتع است و شناخت عواملی که در تعیین آن مؤثر هستند، دارای اهمیت است. با کسب اطلاع در اینباره، میتوان برنامهریزی دقیقی را بر مبنای بهرهبرداری بهینه و پایدار از اراضی انجام داد. تاکنون در مورد شاخصها و معیارهای پایداری مدیریت مراتع از نظر اقتصادی و اجتماعی، پژوهشهایی انجام شده است ولی از لحاظ معیارهای اکولوژیکی، مطالعات کمتری صورت گرفته است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف سنجش پایداری اکولوژیکی مراتع منطقه هیر استان اردبیل در راستای مدیریت پایدار، انجام شد.
مواد و روشها: جهت سنجش پایداری اکولوژیکی رویشگاههای مرتعی، با استناد به منابع علمی، شش شاخص؛ فیتومس بالای سطح زمین، تولید خالص اولیه سالانه سطح زمین، تولید گیاهان دارویی و محصولاتفرعی، ظرفیت چرا، مساحت مراتع شایسته برای چرای دام و حضور و تراکم گروههای عملکردی حیاتوحش، بهعنوان شاخصهای معرف، در نظر گرفته شدند. برای این منظور، در امتداد گرادیان ارتفاعی منطقه، سه تیپ گیاهی (رویشگاه) در نظر گرفته شد. سپس در داخل هر تیپ گیاهی، یک توده معرف انتخاب و مشخصههای پوشش گیاهی (درصد پوششتاجی، تعداد پایه گیاهی، تولید/رشد سال جاری، فیتومس بالای سطح زمین و تولید گیاهان دارویی) در داخل 30 پلات یک متر مربعی مشبک که در امتداد سه ترانسکت 100 متری مستقر شده بودند، در فصل رویش 1399 اندازهگیری شد. بعد از اندازهگیری شاخصههای گیاهی، طبقه وضعیت و گرایش مرتع هر یک از تیپهای گیاهی توسط روش چهار فاکتوری و ترازوی گرایش، مشخص گردید. ضمناینکه، ظرفیت چرای هر یک از رویشگاهها، با محاسبه علوفه قابلدسترس و لحاظ نمودن نیاز روزانه معادل واحد دامی در طول فصل چرا، محاسبه شد. بعد از تهیه و بههنگام نمودن اطلاعات پایه، بر مبنای دستورالعمل پیشنهادی (MSSG) (Manual of Suitability for Sheep Grazing)، شایستگی هر یک از تیپهای گیاهی برای چرای دام، مشخص و درصد مراتع شایسته و غیرشایسته برای چرای دام، تعیین گردید. بعد از اطلاع از مقادیر هر یک از شاخصها، بر اساس مجموع مقادیر آنها، میزان پایداری اکولوژیکی هر از رویشگاهها مورد سنجش قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که تیپهای گیاهی از نظر شاخصههای پایداری اکولوژیکی، با همدیگر تفاوت دارند و بهتبع آن، میزان پایداری اکولوژیکی آنها یکسان است. در این ارتباط، تیپ گیاهی Thymus kotschyanus - Astragalus microcephalus با طبقه وضعیت متوسط و گرایش پسرونده، دارای اولویت اول پایداری است. تیپ گیاهی Astragalus microcephalus - Festuca ovina - Astragalus chrysostachys با طبقه وضعیت ضعیف و گرایش پیشرونده دارای اولویت دوم از نظر پایداری اکولوژیکی است و تیپ گیاهی Artemisia fragrans - Astragalus parrowianus با وضعیت متوسط و گرایش پیشرونده، در اولویت سوم پایداری اکولوژیکی قرار دارد بر همین اساس، از نظر اجرای عملیات اصلاح مرتع با هدف غنیسازی پوشش گیاهی و همچنین حافظت از رویشگاه با هدف حفظ و ارتقاء تنوع گونهای، در اولویت میباشند.
نتیجهگیری: نتایج تداعیکننده آن است که بین طبقه وضعیت مرتع هر یک از رویشگاهها با اولویت پایداری آنها، همخوانی کاملی وجود ندارد. بهعبارت دیگر، طبقه وضعیت بهتر، لزوما نشاندهنده پایداری اکوسیستم نخواهد بود. با کسب اطلاع از میزان پایداری اکولوژیکی رویشگاههای مرتعی، میتوان برنامهریزی دقیقی را بر مبنای بهرهبرداری بهینه و پایدار از اراضی انجام داد. آنچه مسلم است، ارزیابی شاخصهای پایداری اکولوژیکی مراتع در ایران، موضوع جدیدی بوده که ارائه یک روش علمی کاربردی و قابل استناد در این زمینه، نیازمند بررسیهای بیشتر و تحت شرایط متفاوت است. در این پژوهش، اگرچه، تمامی معیارها و شاخصها طبق دستورالعملهای موجود است؛ اما ضرورت دارد در مناطق مختلف آب و هوایی، متناسب با شرایط اکولوژیکی منطقه، هر یک از شاخصهای پایداری را مجددا بررسی نمود تا اطلاعات کامل و تکمیلی در جهت سنجش پایداری اکولوژیکی مراتع، حاصل شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1404/4/3 | پذیرش: 1404/6/28