جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای تحلیل شبکه

دکتر مهدی قربانی، مهندس فاطمه سالاری، مهندس حمیدرضا سعیدی گرغانی، مهندس انور سنایی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

مراتع به‌عنوان بستر حیات و رکن اصلی اکوسیستمها نقش بسزایی در حیات بشر دارند. در این راستا راهکارهای مختلفی برای استفاده بهینه و حفاظت پایدار از منابع طبیعی بخصوص مراتع مطرح‌شده که در این میان مشارکت مردم بیش‌ازپیش مورد تأکید قرارگرفته است. وجود سرمایه اجتماعی بالا در بین افراد منجر به مشارکت بیشتر آنان و موفقیت طرح‌های مشارکتی خواهد گردید. در این پژوهش روابط اجتماعی بین بهره‌برداران مرتع در سامان عرفی گرگوآقایی، منطقه گرگو در استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی و با تأکید بر اعتماد و مشارکت (به‌عنوان ابعاد اصلی سرمایه اجتماعی)، مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج به‌دست‌آمده نشان می­دهد که انسجام و سرمایه اجتماعی در بین بهره‌برداران در حد ضعیف است. پایداری روابط و تعادل شبکه نیز ضعیف و پیوندهای اعتماد و مشارکت در بین افراد در حد مطلوبی نهادینه نشده است. قرار گرفتن بیش از نیمی از بهره‌برداران در پیرامون شبکه و سرعت پایین گردش اعتماد و مشارکت و عدم اتحاد و یگانگی در بین افراد از دیگر چالش‌های مهم در ساماندهی مدیریت مشارکتی مرتع در این منطقه است. با توجه به این نتایج می‌توان بیان نمود که در این سامان عرفی، تقویت اعتماد و همکاری بین بهره‌برداران سرمایه اجتماعی را افزایش خواهد داد.  می‌توان انتظار داشت به دنبال افزایش سرمایه اجتماعی، درگیری‌های اجتماعی در بین بهره‌برداران کاهش یافته و  توانمندسازی اجتماعی ارتقا خواهد یافت.


مهندس مصطفی فیروزروز، دکتر رضا عرفانزاده، دکتر مهدی قربانی، دکتر ساره راسخی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

با توجه به اهمیت مراتع در حفظ اکوسیستم طبیعی، بررسی عوامل مؤثر در حفظ و توسعه مراتع در راستای دستیابی به اهداف توسعه پایدار بسیار حائز اهمیت می­باشد. چراکه کمبود سطح ذخایر و منابع طبیعی برای بهره­برداری، زمینه افزایش و تشدید درگیری و کاهش مشارکت در بین بهره­برداران را فراهم آورده و زمینه­ساز تخریب عرصه­های طبیعی می­گردد. از طرفی در دهه اخیر، ابعاد اجتماعی- انسانی در تصدی­گری منابع طبیعی به­ویژه چگونگی ساختار شبکه­های اجتماعی در دستیابی به مدیریت مشارکتی موفق مورد تأکید بوده است. در این مطالعه با هدف شناخت چالش­ها و موانع برنامه­ریزی و اجرای مدیریت مشارکتی موفق مراتع، به تحلیل شبکه­های اعتماد و مشارکت در بین ذینفعان روستای تاکُر واقع در شهرستان نور، استان مازندران پرداخته شد. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل شبکه در محیط نرم­افزار UCINET سه شاخص مهم میزان تراکم، مرکزیت کل شبکه و میزان دوسویگی در سطح کلان و شاخص مرکز-پیرامون در سطح میانی شبکه موردبررسی قرار گرفت. نتایج ضمن تعیین کنشگران مرکزی و حاشیه‌ای، نشان از آن داشت که شبکه ذینفعان بر اساس پیوند­های اعتماد و مشارکت به­ترتیب از میزان متوسط تا زیاد پایداری و از میزان متوسط تا ضعیف انسجام برخوردار بودند. لذا می­توان بیان نمود با به‌کارگیری روش تحلیل شبکه اجتماعی به‌عنوان رویکردی نوین، می­توان مدیریت مشارکتی مرتع را ساماندهی نمود و سامانه اطلاعاتی مدیریت مشارکتی مراتع را از طریق سنجش معیارها و شاخص­های اجتماعی مرتبط با مدیریت مرتع تهیه نمود.


الهه علی بابایی عمران، مهدی قربانی، محمدرضا مروی مهاجر،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

جامع نگری در مدیریت منابع طبیعی به‌معنای توجه به مسائل زیست‌محیطی، اقتصادی، فنی و اجتماعی، در عین تضمین پایداری این منابع برای نسل­های آتی می­باشد. مدیریت جامع منابع طبیعی با بکارگیری رویکرد مشارکتی و مشارکت دادن کلیه ذینفعان، مسائلی را نیز پیش پای مدیران، تصمیم‌گیران و سیاست گذاران قرار می­دهد که حل آن­ها مستلزم نگرش جامع و سیستمی به مسائل می­باشد. با توجه به اینکه شناسایی کنشگران یا افراد کلیدی یکی از الزامات اجرایی نمودن برنامه عمل مدیریت مشارکتی مبتنی بر سازگاری در مرتع بوده، لذا با استفاده از الگوی تحلیل شبکه اجتماعی، می­توان کنشگران کلیدی در تصمیمات زیست‌محیطی را شناسایی نمود. در این تحقیق، قدرت­های اجتماعی بر اساس رویکرد تحلیل شبکه در سطح بهره‌برداران محلی از منابع موجود در سامان عرفی کَلاک در روستای کُدیر از توابع کُجور در استان مازندران مشخص شده‌اند. ابتدا بهره­برداران در سامان عرفی مذکور بر اساس روش­های پیمایشی مورد شناسایی قرار گرفته و سپس از طریق پرسشنامه، ماتریس­های اعتماد و مشارکت تولید شده و شاخص مرکزیت سنجش شده و در نهایت موقعیت هندسی هر کنشگر در شبکه مشخص گردید. یافته­های این تحقیق بر اساس شاخص مرکزیت، در تشخیص کنشگران با موقعیت مرکزی که نقش کلیدی را در برنامه عمل مدیریت مشارکتی مراتع بالادست روستای کُدیر ایفا می­نمایند، مؤثر می­باشد. همچنین نتایج این تحقیق افرادی را که به‌عنوان قدرت­های اجتماعی در سامان عرفی کَلاک در روستای کُدیر می­باشند، مشخص می­کند که مدیران و برنامه­ریزان منابع طبیعی می­توانند از این افراد در جهت ساماندهی و اجرای برنامه­های مدیریت پایدار یاری جویند.


لیلا عوض‌پور، مهدی قربانی، رضا عرفانزاده،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

امروزه در میان نیروهای قدرتمند حاکم بر منابع طبیعی از جمله مراتع، مـشارکت یکـی از عوامـل حیـاتبخش و پویایی در این منابع است که با ایجـاد ارتباطـات شـبکه­ای بین بهره­برداران مرتع و بـا استفاده از فکر و عمل جمعی سبب می‌شود تا مرتع حرکـت مطلـوبی را از وضـع موجـود بـه وضـع مطلوب طی نماید. با توجه به اینکه وجود سرمایه اجتماعی بالا در بین افراد منجر به مشارکت بیشتر آنان و موفقیت طرح‌های مشارکتی خواهد گردید، در این تحقیق تحلیل خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی در بین ۲۸ بهره­بردار مرتع در سامان عرفی نردین در شهرستان میامی استان سمنان صورت گرفته است. روش تحقیق در این مطالعه، تحلیل شبکه است که  با تاکید بر پیوندهای اعتماد خاص (درون گروهی) و مشارکت در  فعالیت‌های مرتعداری و محاسبه شاخص­های سطح کلان شبکه بهره‌برداران مرتع انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن است که میزان سرمایه اجتماعی در بین بهره‌برداران در حد متوسط است. پایداری روابط و تعادل شبکه نیز ضعیف و پیوندهای اعتماد و مشارکت در بین افراد در حد مطلوبی نهادینه نشده است. همچنین سرعت پایین گردش پیوند اعتماد و مشارکت و عدم اتحاد در بین بهره­برداران از دیگر چالش‌های مهم در ساماندهی مدیریت مشارکتی مرتع در این منطقه است. بر اساس نتایج به­دست آمده می­توان استدلال نمود که تقویت هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی ضمن اعتمادسازی در شبکه و ایجاد تمایل بهره­برداران این سامان عرفی برای مشارکت در فعالیت‌های مرتعداری لازم می­باشد تا از این طریق بتوان به موفقیت در زمینه مدیریت مشارکتی مرتع دست یافت.
مرضیه علی‌خواه اصل، مهدی معمری، داریوش ناصری، شهریار مفتاحی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده

ارزش بارز اقتصادی و درمانی، تقاضای بازار و سطح فرآوری بالای گیاهان دارویی باعث شده است تا کشت این گیاهان در دنیا روزبه‌روز افزایش یابد. شیرین‌بیان یکی از گیاهان دارویی بومی ایران است که در صنایع غذایی، دارویی و دخانیات کاربرد دارد. ازاین‌رو، هدف اصلی این تحقیق، مکانیابی کشت شیرین‌بیان در حوضه آبخیز لیگوان با استفاده از روش ANP Fuzzy است. در این راستا ۱۱ معیار در قالب خوشه­­های اقلیم، خاک، فیزیوگرافی و اقتصادی-اجتماعی با استفاده از روش تحلیل شبکه­ای و استفاده از نظر کارشناسان خبره در محیط نرم‌افزار Super Decision وزن‌دهی شده و برای هم‌مقیاس‌سازی معیارها نیز از روش فازی‌سازی در مقیاس ۰-۲۵۵ در محیط نرم‌افزار Idrisi استفاده شد. در این بین، نقشه کاربری اراضی حوضه با استفاده از تصاویر ماهواره لندست و با روش ماشین بردار پشتیبان تهیه شد. در نهایت با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی، لایه‌های موردنظر با اعمال وزن مربوطه روی­هم‌گذاری شده و نقشه تناسب کشت و توسعه این گیاه تهیه شد. نتایج نشان داد که به‌ترتیب معیارهای ارتفاع، شیب، عمق و حاصلخیزی خاک مهم‌ترین معیارهای مؤثر در کشت و توسعه این گیاه در منطقه می­باشند و ۸۵/۱۹۳۶هکتار (۹۶/۲۶ درصد) دارای پتانسیل  زیاد یا خیلی زیاد برای کشت و توسعه گیاه دارویی شیرین‌بیان می­باشد و با تغییر الگوی کشت از زراعت دیم به شیرین‌بیان، می‌توان سود اقتصادی بیشتری را متصور بود.
صدیقه نبی‌ئیان، امیر سعادت‌فر، مرصاد برجوئی‌فر،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

وسعت رویشگاه‌های گیاه دارویی آنغوزه در استان کرمان در مقایسه با استان­های دیگر قابل‌توجه است. به همین دلیل، بهبود تولید و بازاریابی آن در اقتصاد منابع طبیعی حائز اهمیت است. در این راستا نمونه‌ای تصادفی از ۱۹ نفر از خبرگان با تجربه در حوزه گیاهان دارویی آنغوزه اخذ و با انجام مصاحبه حضوری و تکمیل پرسشنامه، داده‌های لازم در زمینه نقاط قوت، ضعف، فرصت­ها و تهدیدهای پیش روی تولید و بازاریابی آنغوزه جمع‌آوری گردید. سپس با استفاده از تکنیک SOWT و روش تحلیل شبکه­ای (ANP) موارد مذکور رتبه‌بندی و راهبردهای تولید و بازاریابی تدوین گردید. نتایج نشان ­­داد مهم­ترین نقطه قوت، کیفیت مطلوب شیره گیاه دارویی آنغوزه، مهم­ترین نقطه ‌ضعف کمبود حمایت­های دولتی، مهم­ترین فرصت، ارزآوری گیاه دارویی آنغوزه و مهم­ترین تهدید، برداشت قاچاق و تخریب رویشگاه‌های مرتعی این گیاه است. بنابراین ضمن در نظر گرفتن موارد فوق در تدوین راهبردها، جهت حضور مستمر در بازارهای داخلی و خارجی، راهبردهای تأسیس صنایع تبدیلی، تدوین طرح‌های بهره‌برداری برای هر رویشگاه و ایجاد سازوکار مناسب بانکی در شرایط تحریم اقتصادی ارائه گردید. 
مرضیه علی‌خواه اصلی، مهدی معمری، داریوش ناصری، شهریار مفتاحی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

کشت و توسعه‌ گیاهان دارویی، یک روش موثر جهت تامین تقاضای روزافزون برای گیاهان دارویی، جلوگیری از برداشت بیش از حد آنها و حفاظت از جمعیت­های طبیعی و وحشی این گیاهان است. کاکوتی (Ziziphora tenuior) یکی از گیاهان دارویی سنتی در ایران است که با داشتن ماده­ای تحت عنوان Pulegone، اثرات ضد دردی و ضد التهابی آن به خوبی مشخص شده است. هدف اصلی این تحقیق، مکان‌یابی کشت گیاه کاکوتی در حوزه آبخیز سبلان با استفاده از روش ANP Fuzzy است. در این راستا ۱۲ معیار در قالب خوشه­­های توپوگرافی، خاک، اقلیم، زمین­شناسی و کاربری اراضی با استفاده از روش تحلیل شبکه­ای و استفاده از نظر کارشناسان، در محیط نرم‌افزار Super Decision وزن‌دهی شده و برای هم‌مقیاس‌سازی معیارها نیز از روش فازی در محیط نرم‌افزار Idrisi Selva استفاده شد. در نهایت با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی، لایه‌های موردنظر با اعمال وزن مربوطه، روی­هم‌گذاری شده و نقشه تناسب کشت و توسعه این گیاه تهیه شد. نتایج نشان داد که به‌ترتیب معیارهای ارتفاع، دما، عمق خاک و درصد شیب مهم‌ترین معیارهای مؤثر برای کشت و توسعه این گیاه در منطقه می­باشند و ۴۲۴۵ هکتار (۱۴/۱۶ درصد) دارای پتانسیل زیاد یا خیلی زیاد، ۰۰/۴۲۸۳ هکتار (۳۷/۱۶ درصد) دارای پتانسیل متوسط، ۵۶/۴۷۲۱ هکتار (۰۴/۱۸ درصد) دارای پتانسیل کم و ۱۲۹۱۳ هکتار (۳۵/۴۹ درصد) از منطقه، به دلیل محدودیت کاربری اراضی، فاقد توان برای کشت و توسعه گیاه دارویی کاکوتی است. برای صحت­سنجی مدل مورد استفاده در این تحقیق، نقشه محدوده پراکنش کاکوتی با نقشه کلاس پتانسیل نهایی به دست آمده از مدل ANP Fuzzy، روی هم­گذاری شد و نتایج نشان داد که ۶/۸۸ درصد از محدوده پراکنش کاکوتی، در طبقه با کلاس پتانسیل متوسط، زیاد یا خیلی زیاد قرار می­گیرد. در نتیجه، مدل فازی-تحلیل شبکه‌‌ای (ANP Fuzzy) به‌خوبی قادر به شناسایی مناطق مناسب برای توسعه کشت گیاه دارویی کاکوتی در حوزه موردمطالعه بوده است.
احمد نادری، مهدی قربانی، مریم یزدان پرست، لیلا عوض پور،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه و هدف: اهمیت توسعه پایدار جامعه و نقش حیاتی آن در گسترش بیشتر کشورهای در حال توسعه از هیچ کس پنهان نیست و به اعتقاد کارشناسان و دست اندرکاران امر، اثبات این امر بیش از هر چیز به داشتن سرمایه مناسب به‌ویژه سرمایه اجتماعی بستگی داردکه از طریق مشارکت و اعتماد امکان‌پذیر است. لذا در این پژوهش خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی در شبکه اعضای صندوق‌های اعتباری خرد توسعه روستایی در شهرستان قلعه‌گنج با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی، در دو مرحله قبل و بعد از اجرای این پروژه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.
مواد و روش‌ها: جهت تحلیل و ارزیابی هر چه دقیق‌تر عملکرد پروژه توان‌افزایی جوامع محلی شهرستان قلعه‌گنج و جهت تحلیل روابط فی‌مابین ذینفعان محلی (اعضای صندوق­های اعتبارات خرد روستایی) از رویکرد تحلیل شبکه‌های اجتماعی در دو مرحله و بازه زمانی استفاده ‌شده است. بازه‌های زمانی مورد تحلیل در مرحله اول، قبل از جمع‌آوری اولین پس‌انداز و راه‌اندازی صندوق‌های آبادانی و پیشرفت روستایی و درمرحله دوم، بعد از اجرای پروژه توان‌افزایی جوامع محلی است. در این تحقیق شاخص های سطح کلان شبکه اجتماعی  مورد بررسی قرار گرفته اند که عبارتند از: تراکم، دوسویگی، انتقال یافتگی و میانگین فاصله ژئودزیک. به منظور ارزیابی ویژگی های شبکه، از یک پرسشنامه ساختاریافته برای جمع‌آوری داده‌ها در مناطق مورد مطالعه استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق شامل ۱۶۴ نفر از اعضای صندوق‌های خرد محلی در سه روستای آزادشهر، علی‌آباد و زیرآباد است که به‌صورت شبکه کامل مورد پرسش قرار گرفته‌اند.
نتایج: شاخص تراکم در تمامی روستاهای مورد مطالعه و در دو پیوند اعتماد و مشارکت پس از اجرای طرح توانمندسازی افزایش یافت و بیشترین تراکم مربوط به پیوند اعتماد روستای زیرآباد (۰۸/۹۵) است. شاخص دوسویگی در مرحله دوم مطالعه نسبت به مرحله قبل از پروژه در روستاهای مورد مطالعه افزایش داشته است. این امر نشان‌دهنده نقش مهم و موثر طرح توانمندسازی در افزایش روابط دوجانبه و متقابل در پیوندهای اعتماد و مشارکت و افزایش سرمایه اجتماعی و مشارکت بیشتر در صندوق توسعه روستایی و بهره‌مندی از مزایای آن و در نتیجه افزایش توان فردی است. با توجه به نتایج این مطالعه، سطح سرمایه اجتماعی و در نتیجه سرعت روابط مشارکت و اعتماد قبل از اجرای پروژه در حد متوسط بود، اما با تشکیل صندوق اعتبارات خرد این میزان افزایش یافت.
نتیجه‌گیری: به طور کلی با افزایش سرمایه اجتماعی، پایبندی افراد به هنجارها و قوانین حاکم بر صندوق‌های اعتباری خرد روستایی افزایش پیدا می­کند و این عامل بر میزان احساس تعلق به روستا و مسئولیت‌پذیری افراد افزوده و جامعه­ای منسجم پدید آمده که میزان مطرودیت اجتماعی در میان کنشگران کاهش می­یابد. در واقع می­توان بیان نمود که به دلیل تشکیل صندوق خرد اعتباری و ساختار اجتماعی در این روستا میزان اعتماد و مشارکت مردم به یکدیگر به طور فزآینده‌ای ارتقاء یافته است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که عضویت در یک شبکه اجتماعی باعث افزایش ارتباطات با بسیاری از منابع دانش و تاثیر بر اعتماد به منابع معین دانش و در نهایت افزایش توانمندی روستاییان می‌شود.
 
احمد نادری، مریم یزدان پرست، مهدی قربانی، لیلا عوض پور،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده

سابقه و هدف: ظرفیت سازی و توانمندسازی اجتماعی روستاییان پیش شرط توسعه پایدار است. زیرا شناخت و بهبود سرمایه اجتماعی روستاییان، تسهیل‌کننده روند برنامه ریزی برای توسعه پایدار روستایی توسط متخصصان است و مشارکت روستاییان را در اجرای بهتر برنامـه بـه همـراه دارد. بنابراین برای استفاده بهینه از امکانات موجود در یک منطقه باید با افزایش سرمایه اجتماعی، آموزش و آشنایی مردم با نقش مهم آنها در آبادانی آن منطقه، مردم را توانمند کرد. لذا هدف از پژوهش حاضر تحلیل خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی در راستای مدیریت اجتماع محور در روستاهای دستجرد، دازوک و سهرانی در شهرستان قلعه گنج می‎باشد که با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی، در دو مرحله قبل و بعد از اجرای این پروژه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.
مواد و روش: جهت تحلیل عملکرد پروژه توان افزایی جوامع محلی شهرستان قلعه گنج و تحلیل خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی اعضای صندوق­های اعتبارات خرد روستایی از رویکرد تحلیل شبکه‌های اجتماعی در دو مرحله و بازه زمانی قبل و بعد از اجرای پروژه توان افزایی جوامع محلی استفاده ‌شده است. در این پژوهش شاخص‌های سطح کلان شبکه اجتماعی (تراکم، دوسویگی، انتقال یافتگی و میانگین فاصله ژئودزیک) مورد بررسی قرار گرفته اند. به منظور ارزیابی ویژگی های شبکه، از یک پرسشنامه ساختاریافته برای جمع آوری داده ها در مناطق مورد مطالعه استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق شامل ۲۶۲ نفر از اعضای صندوق‌های خرد محلی در سه روستای دستجرد، دازوک و سهرانی است که به صورت شبکه کامل مورد پرسش قرار گرفته اند.
نتایج: شاخص تراکم در تمامی روستاهای مورد مطالعه و در دو پیوند اعتماد و مشارکت پس از اجرای طرح توانمندسازی افزایش یافته است شاخص دوسویگی نیز در مرحله دوم مطالعه نسبت به مرحله قبل از پروژه در روستاهای مورد مطالعه افزایش داشته است. این افزایش نشان می‌دهد که روابط متقابل بین اعضای صندوق‌های محلی افزایش یافته است. در نتیجه، سرمایه اجتماعی آنها را بهبود می بخشد و آنها را قادر می سازد تا در صندوق توسعه محلی همکاری کنند و از مزایایی بهره‌مند شوند که منجر به توانمندسازی بیشتر آنها می گردد. نتایج شاخص انتقال یافتگی نشان می‌دهد که در حال حاضر پیوند مشارکت در صندوق محلی سطح بالاتری از ثبات را تجربه می‌کند که در نتیجه می‌تواند تاب آوری آنها را در مواجهه با بحران‌های اقتصادی و محیط زیست بهبود بخشد. نتایج شاخص میانگین فاصله ژئودزیک نیز نشان می‌دهد که پس از اجرای این پروژه، وحدت و هماهنگی بین ذینفعان افزایش یافته که در نتیجه می‌تواند باعث تسهیل و افزایش فعالیت‌های تعاونی و در نهایت ارتقای تاب‌آوری و توانمندسازی آنها شود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که پس از اجرای پروژه، شبکه پایدارتر و منسجم‌تری در بین افراد شکل گرفته است. این نتایج تایید می‌کند که وجود روابط و حمایت عاطفی، علایق شخصی و همچنین دریافت خدمات و منابع مختلف منجر به ایجاد و افزایش روابط متقابل بین بازیگران می‌شود. این به نوبه خود منجر به افزایش سرمایه اجتماعی و در نتیجه ثبات اعتماد و مشارکت ها در شبکه می‌شود. با مقایسه شرایط قبل و بعد از پروژه می‌توان ادعا کرد که این طرح در حمایت از روابط بین روستاها عملی بوده است. ارتباط و همکاری بهتر به بهبود سرمایه اجتماعی بستگی دارد که محرومیت را نیز کاهش می‌دهد. بنابراین مدیران و برنامه‌ریزان می‌توانند با در دسترس قرار دادن شاخص‌های مرتبط با مدیریت مشترک یکپارچه، مدیریت مؤثرتری را انجام دهند.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرتع می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 All Rights Reserved | Rangeland

Designed & Developed by : Yektaweb