۱ نتیجه برای حکمرانی چندمرکزی. حبله رود.
فاطمه قنبری، ایمان اسلامی، حسین آزادی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: رویکرد حکمرانی مشارکتی، شبکه همکاری کنشگران متنوع را شامل میشود. در عرصههای مرتعی، پایداری روابط اجتماعی متاثر از موقعیت و ارتباطات دستاندرکاران مختلف سازمانی است. شناخت الگوی چندسطحی روابط دستاندرکاران سازمانی و درجه تعاملات آنها و نهایتا میزان پایداری این ساختار، منجر به یک شناخت واقع بینانه از وضعیت فعلی روابط همکاری و اقدامات مورد نیاز متناسب با چالشهای عرصههای مرتعی میشود. این پژوهش با هدف تحلیل وضعیت حکمرانی چندسطحی کنشگران متنوع و اثرگذار دولتی در استان سمنان و افزایش پایداری شبکه ساختاری آنها در پاسخدهی به نیازهای بخش مرتع پس از انجام پروژه حبله رود، انجام گرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعه، شناخت کنشگران مرکزی و پیرامونی فعال در پروژه حبله رود استان سمنان، مبتنی بر پیمایش میدانی در سطوح چهارگانه شهرستانهای سمنان، سرخه، آرادان و گرمسار انجام گرفت. جمعآوری اطلاعات موردنیاز منطبق بر روش نمونهگیری گلولهبرفی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه با ۳۵ دستاندرکار سازمانی شناسایی شده منجر به ترسیم روابط همکاری و ارزیابی شبکه ارتباطی ۲۷ کنشگر فعال در سه حوزه حفاظتی، توسعهای و واسطهای گردید. اطلاعات تحقیق نیز با متود تحلیل شبکه اجتماعی و بر اساس انطباق شاخصهای سطوح کلان (۵ شاخص)، میانی (۲شاخص) و خرد آن (۶ شاخص) با مساله تحقیق و در یک نظام هماهنگ و همه جانبه صورت پذیرفت. در انتها دادههای ارتباطی در محیط نرمافزارهای ۲/۹/۰Gephi ، ۵۲۸/۶ Ucinet بهترتیب برای ترسیم ارتباطات شبکهای و تحلیل وضعیت موجود انجام گردید و در انتها سیاستهای خروجی ارائه شد.
نتایج: ارزیابیها نشان داد که ساختار حکمرانی مبتنی بر شکلگیری روابط چندسطحی نهادی با وظایف حفاظتی، توسعهای و واسطهای شکل گرفته است. در اینجا پایداری و انسجام اجتماعی پایین ساختار (با شاخصهای هشدار دهنده تراکم ۱/۰، تمرکز ۴/۰ و دو سویگی ۲۵/۰)، مانعی جهت تاب آوری حکمرانی مرتع در مواجهه با بحرانهای اقلیمی و عملکرد اجتماعی مناسب بر عرصههای مرتعی میگردد. از بین کنشگران متنوع، نهادهای حفاظتی فعالترین و نهادهای واسطهای بیشترین اثرگذاری را داشتند. نتایج هشدار داد که وضعیت با مطلوبیت کم انتقالپذیری (۲۵/۰)، سرعت پایین گردش اطلاعات بین دستاندرکاران و غلبه رویکرد برون گروهی با پشتوانه پایین و ضعف انسجام بخشی درونگروهی از مهمترین مسائل پیش روی حکمرانی مشارکتی در مراتع است. کنشگران اداره منابع طبیعی و آبخیزداری در مراکز شهرستانها (نظیر سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری آرادان با مرکزیت بینابینی ۴۵/۱۸۰) و دفتر مرکزی طرح مدیریت پایدار منابع آب و خاک حبله رود در مرکز استان با مرکزیت۰۲/۱۳۳ و نهادهایی مثل فرمانداری، با بیشترین مرکزیتها (۵۵/۱۴۱) نسبت به سایر کنشگران، فعالترین و کلیدیترین کنشگران شناخته شدند که عمده فعالیتهای مشارکتی و انتقال اطلاعات شبکه در پروژه و با مردم را عهدهدار بودند. در اینجا نیاز به تحرک بیشتر دستاندرکاران واسطهگر سازمانی (نظیر اداره أمور عشایری آرادان (با مرکزیت ۵۴/۳)، مدیریت تعاون روستایی سمنان (با مرکزیت ۲/۳) و مدیریت منابع آب گرمسار با مرکزیت ۲۴/۵) است که وظایفی خارج از حیطه فعالیتهای حوزه مدیریت منابع طبیعی دارند و بهویژه لزوم همراهی بیشتر آنان در وظایف اجرایی و حمایتی بخش مراتع و بهرهبرداران آن است بخصوص در زمانی که فاصله این نوع از سازمانها از مراکز شهری یا روستایی جهت انجام پروژههای محلی مورد توجه بیشتری قرار میگیرد. این مطالعه روشن ساخت که مرکزیت نهادهای تاثیرگذار کاملا وابسته به مرکزیت نهادهای مختلف پیرامونی مرتبط با آنهاست. بنابراین ارتباط یکپارچه و فعال سازمانهای پیرامونی و مرکزی شبکه بهصورت متقابل، تاثیری عمیق بر انسجام و برونداد روابط همکاری در عرصههای مرتعی میگذارد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد که حکمرانی مشارکتی نیازمند ارتباطات چند سطحی، منسجم و متنوع کنشگران در مدیریت منابع طبیعی است. حرکت به سوی حکمرانی چندمرکزی نیازمند همکاری تمامی سازمانهای حفاظتی، واسطهای و توسعهای در سطوح مختلف اجرایی و سیاستگذاری است و هدف نهایی سازمانهای مختلف باید تمرکزدایی و ارائه تعاملات مستمر بین نهادهای تصمیمگیر اصلی ازجمله ادرات منابع طبیعی و آبخیزداری با نهادهای صاحب نفوذی چون استانداری در سطوح استانی و فرمانداریها در سطوح شهرستان باشد. بنابراین لازم است در یک حکمرانی مشارکتی توسعه همکاری شبکهای تا خردترین نهادهای مدیریتی نظیر دهیاریها در سطوح محلی گسترده شود.