چکیده مبسوط
سابقه و هدف: دانش بومی بهعنوان بخش مهمی از سرمایههای هر قومی محسوب میشود که عدم شناسایی و انتقال آن به نسلهای آینده به معنی زوال تدریجی است. یکی از وجوه قابلبررسی این دانش مربوط به دامداری از اولین شیوههای معیشتی بشر است. استان گیلان یکی از قطبهای مهم دامداری در ایران است که علیرغم قدمت طولانی آن به دانش بومی مرتبط با فعالیتهای دامی بیتوجهی شده است. آشنایی با دانش بومی مدیریت تولیدات دامی یک ضرورت برای استفاده پایدار اکوسیستم است و هدف این مطالعه شناخت و تحلیل سنتهای محلی دامداری و محصولات لبنی بهعنوان بخشی از سبک زندگی است.
مواد و روش: این پژوهش با روش مردمنگاری به صورت مشاهدهی مستقیم، مشاهدهی مشارکتی، مصاحبهی نیمهساختارمند، تصویربرداری و شناسایی فرآوردههای دامی انجام شد. منطقه موردمطالعه شامل 18 روستا از شهرستانهای لاهیجان، سیاهکل، رشت، لنگرود، املش، رودسر و شفت و با محوریت خانوارهای دامدار روستایی مستقر در جلگه، کوهپایه، نیمهکوچنشین و رمه گردان است. زراعت برنج، پرورش محصولات باغی مانند چای، فندق، مرکبات، گلگاوزبان از سایر شیوههای معیشت محسوب میشود. روش نمونهگیری گلوله برفی بود و در مجموع 90 نفر اطلاعرسان (35 خانوار) مورد مطالعه قرارگرفتند. پرسشهای اصلی در مورد ساختار گلهداری، تقسیم وظایف، فرآوردههای لبنی، طرز تهیه آنها و ادوات مرتبط بود و تعداد دفعات پرسش در مورد هر موضوع تا حد اشباع نظری ادامه یافت. استخراج دادهها با کمک فیشنویسی و کدگذاری انجام شد. تجزیهوتحلیل نتایج با روشهای اسنادی و مراجعه به منابع معتبر شناساییشدهی فارسی و لاتین صورت پذیرفت و در نهایت دانش بومی در حوزهی مدیریت فرآوردههای لبنی گزارش شد.
نتایج: در روستاهای استان گیلان با توجه به شرایط اقلیمی، جغرافیایی، نیروی انسانی و نوع دام انسجامهای متفاوتی در قالب فعالیتهای انفرادی، خانوادگی و اشتراکی صورت پذیرفته است. در نظام همکاری واره یا پشی نوعی تقسیم وظایف سلسهمراتبی وجود دارد که به دامداران کمک میکند تا بتوانند از امکانات موجود در اکوسیستم نهایت استفاده را ببرند. در مناطق جلگهای و کوهپایهای تولیدات مختلف لبنی شامل دو بخش اصلی ماست و پنیر است که خود به محصولات متنوع دیگر شامل جلدی پنیر، سس پنیر، سیاهمزگی پنیر، لور، بچکنه دو، زیه و کیال مشتق میشوند. ادوات اندازهگیری و تولید فرآوردههای لبنی از جنس مواد بوم آورد و دوستدار محیطزیست مانند فلز، سفال، چوب و پوست و شامل ماس گوله، گمج، نیره، قزون، چیری، پوس و کت است که باعث مدیریت دقیقتر، آسانتر و سالمتر و ایجاد یک طعم خاص و ماندگار در محصولات میشود. بسیاری از تولیدات در کنار ارزش غذایی، اهمیت دارویی و آیینی نیز دارند. سواد غذایی بالای خانوارها باعث ایجاد یک سیستم غذایی پایدار شده که در جهت توسعه و پایداری اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و با حداقل پسماند اقدام میکنند.
نتیجهگیری: دانش بومی دامداران برگرفته از رابطه متقابل آنها با محیط اطرافشان میباشد و به آنها کمک میکند تا برای بهرهبرداری پایدار از منابع برنامهریزی کنند. شناسایی غذاهای محلی، روشهای تولید بومی و تشویق مردم به استفاده از آن راه بهبود وضعیت تغذیهای و امنیت غذایی همراه با حداکثر تطابق با محیطزیست است. استفاده از دانش بومی بهعنوان بستر مطالعات و همافزایی آن با دانش رسمی و رویکردهای نوین یک استراتژی ضروری در مدیریت منابع طبیعی است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |