جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای حاصلخیزی خاک

دکتر سیده خدیجه مهدوی، مهندس احمد آذریان، دکتر محمدرضا جوادی، دکتر جلال محمودی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده

پخش سیلاب نقش مؤثری در بهبود و حاصل­خیزی خاک، تغذیه آب­های زیر­زمینی، احیا و تقویت پوشش­گیاهی و کنترل بیاران­زایی دارد. در نتیجه لازم است تا میزان این تغییرات در طول زمان بررسی شود. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آبیاری با سیلاب بر خصوصیات خاک در منطقه بند­علی­خان ورامین می­باشد. منطقه مورد­مطالعه در جنوب ورامین، شمال دشت مسیله و سواحل دریاچه نمک قم قرار دارد. برای نمونه­برداری از خاک در هر دو منطقه (منطقه پخش سیلاب و شاهد) در طول ۵  ترانسکت ۵۰ متری، از پلات اول، وسط و آخر تا عمق ۲۰ سانتی­متری یک نمونه خاک برداشته و با هم مخلوط گردید. همچنین نمونه­برداری از خاک پای بوته و بین بوته (خاک لخت) در منطقه پخش سیلاب به­منظور مقایسه خصوصیات آنها انجام گرفت. نتایج با استفاده از آزمونt  استیودنت نشان داد که میانگین درصد کربن آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و همچنین رطوبت اشباع خاک و سیلت در عرصه پخش سیلاب افزایش و هدایت الکتریکی، وزن مخصوص ظاهری و درصد رس کاهش یافته است. همچنین در عرصه پخش­ سیلاب میزان کربن آلی، هدایت الکتریکی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، رطوبت اشباع خاک، شن و رس خاک پای بوته در مقایسه با خاک بین بوته افزایش و درصد سیلت در خاک زیر بوته کاهش معنی­داری داشته است. از­این­رو می­توان بیان نمود که اجرای سیستم پخش سیلاب در منطقه به مرور زمان حاصل­خیزی خاک این منطقه را افزایش داده است.


مژده دوستانی، پژمان طهماسبی، ایرج رحیمی، الهام امیدزاده اردلی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

تحقیق حاضر با هدف مطالعه تاثیر گروه­های عملکردی سوسک­های سرگین­خوار بر تغییرات میزان کربن خاک قسمتی از مرتع تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد بر اثر تجزیه سرگین گاو و گوسفندی در قالب یک طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. بدین منظور توری­هایی با اندازه سوراخ­های بزرگ و کوچک و سرگین گاو و گوسفند در هفت حالت به علاوه یک حالت شاهد هر کدام با سه تکرار به­عنوان تیمار­های مطالعه انتخاب شدند. نتایج کربن آلی و نیتروژن کل خاک از طریق برداشت سرگین گاوی نشان داد حداکثر مقدار کربن آلی خاک مربوط به حالت دوم (۹۶/۱ درصد) بود و در مورد نیتروژن کل خاک مربوط به حالت­های دوم و ششم (هر کدام ۱۷/۰ درصد) بود و حداقل مقدار کربن آلی و نیتروژن کل خاک مربوط به حالت شاهد (به ترتیب هرکدام ۸۷/۰ و ۰۷/۰ درصد) بود، و در مورد کود گوسفندی حداکثر مقدار کربن آلی و نیتروژن کل خاک مربوط به حالت پنجم (به‌ترتیب هرکدام ۰۲/۲ و ۱۴/۰ درصد) بود و حداقل مقدار کربن آلی و نیتروژن کل خاک مربوط به حالت شاهد (به‌ترتیب هرکدام ۸۷/۰ و ۰۷/۰ درصد) بود. نتایج حاصل روی جرم مخصوص ظاهری خاک نشان داد بیشترین میزان در مورد هر کود دامی مربوط به حالت شاهد (هر کدام ۵۳/۱ گرم بر سانتی­متر مکعب) بود و کمترین میزان در مورد کود گاوی مربوط به حالت­های سوم و هفتم (هر کدام ۰۵/۱ گرم بر سانتی­متر مکعب) بود. در مورد کود گوسفندی کمترین میزان مربوط به حالت چهارم (۰۶/۱ گرم بر سانتی­متر مکعب) بود. نتایج حاصل در مورد پارامتر اسیدیته خاک از کود گاوی نشان داد بیشترین میزان مربوط به حالت شاهد (۷۵/۷ درصد) بود و کمترین میزان مربوط به حالت هفتم (۰۶/۷ درصد) بود و در مورد کود گوسفندی بیشترین میزان مربوط به حالت­های شاهد و ششم (هر کدام ۷۵/۷ درصد) بود و کمترین میزان مربوط به حالت پنجم (۴۷/۷ درصد) بود. در مورد پارامتر قابلیت هدایت الکتریکی خاک بیشترین از کود گاوی مربوط به حالت دوم (۸۷/۱ دسی­زیمنس بر متر) بود و کمترین میزان مربوط به حالت شاهد (۶۶/۰ دسی­زیمنس بر متر) بود و در مورد کود گوسفندی بیشترین میزان مربوط به حالت پنجم (۵۴/۱ دسی­زیمنس بر متر) بود و کمترین میزان مربوط به حالت شاهد (۶۶/۰ دسی­زیمنس بر متر) بود. نتایج مربوط به میزان آهک خاک از کود گاوی نشان داد بیشترین میزان مربوط به حالت­های چهارم و ششم (هر کدام ۶۶/۲۵ درصد) بود و کمترین میزان مربوط به حالت شاهد (۱۶/۲۲ درصد) بود و در مورد کود گوسفندی بیشترین میزان مربوط به حالت چهارم (۱۶/۲۸ درصد) بود و کمترین میزان مربوط به حالت دوم (۶۶/۲۰ درصد) بود همچنین نتایج مورد بررسی در مورد پارامتر آنیون سولفات از کود گاوی نشان داد بیشترین میزان مربوط به حالت هفتم (۱۹/۰ میلی اکی­والان بر لیتر) بود و کمترین میزان مربوط به حالت شاهد (۰۹/۰ میلی اکی­والان بر لیتر) بود و در مورد کود گوسفندی بیشترین میزان مربوط به حالت پنجم (۱۵/۰ میلی اکی­والان بر لیتر) بود و کمترین میزان آن به حالت­های ششم، هفتم و شاهد (هر کدام ۰۹/۰ میلی اکی­والان بر لیتر) بود.
سید مهدی موسوی ثانی، مریم آذرخشی، علی اکبر نظری سامانی، جلیل فرزادمهر،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف
کنترل بیولوژیک فرسایش در اراضی شیب­دار و شناخت اثرات گونه­های گیاهی استفاده شده برای اصلاح مراتع، مؤثرترین و پایدارترین روش، برای تثبیت و کنترل حاصلخیزی خاک در مراتع می­باشد. تغییر در ترکیب پوشش گیاهی سبب بوجود آمدن تغییرات گسترده در خاک شده به طوری که در کوتاه ­مدت بر­گشت به حالت اولیه با محدودیت همراه است. اثرات متقابل گونه­های گیاهی بر خاک در مطالعات مختلفی بررسی شده است. گونه‌های درختی با ایجاد لاشبرگ آثار مثبتی را بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک دارند و از بین رفتن آنها در نتیجه عوامل مختلف منجر به کاهش خصوصیات کیفی خاک می‌شود. هدف از این تحقیق بررسی اثرات گونه­های گیاهی کاشته شده برای اصلاح و احیای اراضی شیبدار حوزه آبخیز کاخک بر بهبود ویژگی­های خاک می­باشد.

مواد و روش­ها
حوزه آبخیز کاخک با وسعت ۲/۳۷ کیلومترمربع در شمال شرق ایران، بین طول جغرافیایی  ً۰۸́۳۷˚۵۸ تا ˝۱۲́۳۱˚۵۸ و عرض جغرافیایی˝۰۴ ́۵˚۳۴ تا ˝۱۳́۰۲˚۳۴ قرار دارد قرار گرفته است. بارش متوسط سالانه حوزه ۲۴۳ میلی­متر می­باشد. پروژه اصلاح و احیاء اراضی و مراتع تخریب شده در این حوزه آبخیز شامل زیر ­پروژه­های کاشت درختان مثمر و غیرمثمر، بوته­کاری، بذرپاشی، بذرکاری و کپه­کاری بوده که از سال ۱۳۷۲شروع و تا سال ۱۳۸۵ ادامه داشته است. نقشه­های شیب، جهت شیب، ارتفاع و زمین شناسی حوزه با استفاده از نرم افزار GIS تهیه شده و از روی هم انداختن آنها نقشه واحدکاری بدست آمد. محل­های نمونه­برداری تحت شرایط زمین­شناسی و توپوگرافی مشابه انتخاب شدند. نمونه­برداری از عمق ۰-۳۰ و۳۰-۶۰ سانتیمتری خاک زیر اشکوب گونه­های بادام، سماق، کاج و منطقه بدون پوشش (شاهد)، به صورت تصادفی و سیستماتیک انجام شد. بافت خاک به روش هیدرومتری، میزان مواد­آلی به روش والکی بلاک، pH عصاره اشباع خاک با pH متر، هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک با EC متر، ازت کل به روش کجلدال، فسفر قابل جذب به روش اولسن، آهک، پتاسیم، و بی­کربنات نمونه­­های خاک در آزمایشگاه خاک­شناسی اندازه­گیری شد. برای مقایسه بین چند گروه مستقل از آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شده است. همچنین مقایسه میانگین­ها و اختلافات بین گروه‌ها با استفاده از آزمون LSD و آزمون دانت تی۳ بررسی شده است.

نتایج
بیشترین مقدار درصد ازت (۰۵۴/۰)، پتاسیم (mg/kg۲۷۰)، فسفر(mg/kg ۶/۶) و درصد ماده آلی (۹۶/۰) در خاک زیر اشکوب سماق و بیشترین مقدار درصد آهک (۹۱/۷) در زیر اشکوب کاج مشاهده شد. کمترین مقدار آنها به ترتیب ۰۱۷/۰، ۳۳/۹۶، ۹۲/۱، ۳/۰ و ۸۷/۲ مربوط به منطقه شاهد بود. نتایج آنالیز واریانس نشان داد اختلاف معنی­داری در سطح ۵ درصد بین مقدار اسیدیته، شوری در همه اعماق و بیکربنات در عمق های ۳۰-۶۰ و ۰-۶۰ سانتیمتر خاک در تیمارهای مختلف وجود ندارد. درصد ماسه، سیلت و رس خاک نیز اختلاف معنی­دار در سطح ۵ درصد بین تیمارها در عمق کل خاک (۰تا ۶۰ سانتیمتر) دارند. در عمق ۰-۳۰ سانتیمتری خاک میانگین مقدار ازت و ماده آلی در منطقه شاهد تفاوت معنی­داری در سطح ۵ درصد ‌ با تیمارهای بادام­کاری، کاج­کاری و سماق­کاری دارد. خاک زیراشکوب (۰-۳۰ سانتیمتر) تیمار کاج­کاری تفاوت معنی­داری از نظر میانگین غلظت پتاسیم (mg/kg ۶۷/۱۳۷)، ماده آلی (۵۵/۰ درصد) و آهک (۰۴/۸ درصد) با منطقه سماق­کاری (به­ترتیب (mg/kg ۶۷/۲۷۸، ۰۷/۱ درصد و ۳۸/۴ درصد) دارد و فقط از نظر آهک با تیمار بادام­کاری تفاوت معنی­داری در سطح ۵ درصد ‌دارد. میانگین فسفر(mg/kg ۲۶/۶) و ماده آلی (۸۴/۰ درصد) تیمار بادام­کاری تفاوت معنی­داری با منطقه شاهد ( به­ترتیب mg/kg ۸۲/۱، ۳۲/۰ درصد ، ۶۶ درصد و ۴/۱۶ درصد) داشته اما با منطقه کاج­کاری و سماق­کاری تفاوت معنی­داری ندارد. خاک عمق ۰ تا ۳۰ سانتیمتری منطقه سماق­کاری بیشترین تفاوت را از نظر پارامترهای شیمیایی مورد مطالعه با منطقه شاهد داشت. متوسط مقدار ازت، پتاسیم، فسفر، ماده آلی و سیلت در عمق ۳۰ تا ۶۰ سانتیمتری خاک تفاوت معنی­داری  در سطح ۵ درصد بین منطقه  بادام­کاری و سماق­کاری نسبت به شاهد نشان داد. مقدار pH و EC خاک در هیچ یک از تیمارها و اعماق مورد مطالعه تفاوت معنی­داری با خاک منطقه شاهد در سطح ۵ درصد ‌نشان ندادند.
نتیجه‌گیری
نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد کشت گونه­های درختی مختلف در حوزه آبخیز کاخک باعث تغییر در برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شده است. گونه­های سماق و بادام، بیشتر از گونه کاج، با افزایش مواد معدنی حاصلخیزی خاک زیر اشکوب خود را فراهم می­نمایند، بدون آنکه باعث افزایش معنی­دار شاخص­های غیرمفیدی مانند شوری گردند. از آنجا که سماق در اراضی شیبدار قابلیت استقرار و رشد و نمو بهتری دارد لذا می­تواند بعنوان یک گونه مناسب برای اصلاح و احیا مراتع کوهستانی تخریب شده شهرستان گناباد بکار رود.

خانم عاطفه فرایی، دکتر مهدیه ابراهیمی، دکتر ابراهیم شیرمحمدی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۴ )
چکیده

چکیده مبسوط

سابقه و هدف

 بارش اندک، ضعف ماده آلی خاک، فقر پوشش گیاهی و وجود باد­های ۱۲۰ روزه سیستان، مراتع این منطقه را به شدت مستعد فرسایش بادی شدید کرده است. فرسایش بادی خسارات فراوانی را برای مردم این منطقه ایجاد کرده است که از جمله این خسارت­ها می­توان به کاهش دید و وقوع تصادفات جاده­ای، کاهش سلامتی انسان، هدررفت خاک، کاهش پتانسیل اراضی کشاورزی و ... اشاره کرد. بنابراین بررسی راهکار­های افزایش مقاومت خاک در مقابل فرسایش بادی امری ضروری است. تحقیق حاضر به­منظور مطالعه تأثیر مواد هیومیکی بر افزایش پایداری خاک در مراتع تخریب­یافته طاغذی شهرستان زابل انجام شد.

مواد و روش­ها

این تحقیق به­ صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با ۳ تکرار انجام شد. فاکتور اول نوع خاک در ۳ سطح: خاک با حساسیت کم به فرسایش بادی ()، حساسیت متوسط () و حساسیت زیاد () بود. فاکتور دوم مواد هیومیکی در ۲ سطح شامل: مواد هیومیکی (ترکیب اسید­ هیومیک + اسید­ فولویک: ) و بدون مواد هیومیکی() در نظر گرفته شد. مواد هیومیکی به صورت آبیاری در یک مرحله به خاک گلدان­ها اضافه شدند. مقدار مواد هیومیکی مورد نیاز برای هر گلدان بر اساس محتوی خاک آن محاسبه و همراه با ۲۰۰ میلی­لیتر آب به هر واحد آزمایشی اضافه شد. همچنین در تیمار شاهد ۲۰۰ میلی­لیتر آب به خاک­ها اضافه شد. پس از گذشت سه ماه تأثیر مواد هیومیکی بر روی مقدار اسیدیته، قابلیت هدایت الکتریکی، درصد آهک، ماده آلی، درصد نیتروژن، تنفس میکروبی خاک، جمعیت میکروبی، پایداری خاک شامل درصد وزنی خاک­دانه­ها در الک مرطوب و الک خشک و مقاومت مکانیکی خاک مرطوب اندازه­گیری شد. پس از تعیین نرمال بودن توزیع داده‌­ها و همگنی واریانس­ها، تجزیه واریانس داده­ها با
نرم­افزار Statistix۱۰ و مقایسه میانگین داده­ها با آزمون LSD در سطح احتمال ۵ درصد انجام شد.

نتایج

نتایج نشان داد که بیشترین مقدار آهک (۱۷/۳۷ درصد)، تنفس میکروبی (۱۴/۰ میلی­گرم کربن دی­اکسید بر گرم خاک در روز) و نیتروژن (۳۳/۰ درصد) در کاربرد مواد هیومیکی در خاک با حساسیت زیاد اندازه­گیری شد. در خاک با حساسیت کم کمترین مقدار آهک (۵۰/۱۹ درصد) در کاربرد مواد هیومیکی مشاهده شد. حداقل تنفس میکروبی (۰۳/۰ میلی­گرم کربن دی­اکسید بر گرم خاک در روز) در تمامی خاک­ها و بدون کاربرد مواد هیومیکی اندازه­گیری شد. کمترین مقدار نیتروژن (۰۳/۰ درصد) در خاک با حساسیت متوسط و بدون مواد هیومیکی اندازه­گیری شد. بیشترین درصد خاکدانه­های خشک به­ترتیب در کاربرد مواد هیومیکی در الک ۲/۱۱ میلی­متر در خاک با حساسیت زیاد و الک ۲ میلی­متر در خاک با حساسیت متوسط اندازه­گیری شد. بیشترین خاکدانه مرطوب در الک ۲/۱۱و ۸ میلی­متر مربوط به خاک با حساسیت زیاد و متوسط در کاربرد مواد هیومیکی بود. مواد هیومیکی باعث افزایش حداکثری خاکدانه­های مرطوب خاک­های با حساسیت کم در الک ۷۵/۴ میلی­متری شد. بیشترین خاکدانه­های مرطوب در الک ۱۸/۱ میلی­متری مربوط به خاک­های با حساسیت زیاد بود. به طور کلی کمترین مقدار خاکدانه­های مرطوب در عدم کاربرد مواد هیومیکی مشاهده شد. کاربرد مواد هیومیکی به­ترتیب باعث افزایش حداکثری مقاومت مکانیکی خاک­های با حساسیت متوسط و کم شد.

نتیجه ­گیری

به­طور کلی نتایج مطالعه حاضر نشان داد که کاربرد مواد هیومیکی در بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک­های تخریب یافته مرتع مورد تحقیق موثر بود. کاربرد ترکیبات هیومیکی در افزایش نیتروژن و تنفس میکروبی خاک و متعاقباً ایجاد شرایط مناسب برای فعالیت میکروارگانیسم­های موجود خاک اثرات مثبتی داشتند. در مجموع، کاربرد مواد هیومیکی در مقایسه با
راهکار­هایی مانند استفاده از کود­های شیمیایی در خاک­های حساس به تخریب و فرسایش بادی به­عنوان یک اصلاح کننده خاک، قابل دسترس و همچنین دوستدار محیط زیست می­تواند راهکاری کاملاً پایدار در بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و درنتیجه افزایش پایداری خاک باشد. هزینه استفاده از این مواد در مقایسه با خسارات ناشی از فرسایش (مانند کاهش حاصلخیزی خاک، از بین رفتن پوشش گیاهی، افزایش هزینه‌های احیای مراتع و خطرات زیست‌محیطی)، در کشور اغلب بسیار ناچیز است و توجیه اقتصادی خواهد داشت. با این حال، برای تصمیم‌گیری دقیق‌تر و توصیه این روش برای افزایش پایداری مراتع، انجام یک تحلیل اقتصادی با در نظر گرفتن شرایط هر منطقه ضروری است.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرتع می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 All Rights Reserved | Rangeland

Designed & Developed by : Yektaweb