جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای کمپوست

رضا احمدخانی، مهدی معمری، اردوان قربانی، اباذر اسمعلی عوری، زینب حزباوی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه و هدف: مدیریت کودی و بهسازی خاک یکی از مهم‌ترین فاکتورهای مؤثر در کشت موفق گیاهان برای اجرای عملیات اصلاح مراتع به‌ویژه در شرایط خاص محیطی نظیر حاشیه دریاچه ارومیه است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر برخی کودهای آلی، مالچ‌های پوششی و ترکیبی از کود آلی و مالچ پوششی بر ویژگی‌های مورفولوژیک (ارتفاع گیاه، طول ریشه، وزن تر، وزن خشک و تعداد شاخه‌های جانبی) گونه گز شور (Tamarix hispida) در سواحل دریاچه ارومیه انجام شد.

مواد و روش‌ها: به‌منظور انجام پژوهش حاضر، آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کاملاً تصادفی در ۴ تکرار در سواحل دریاچه ارومیه در سال ۱۴۰۲ انجام شد. تأثیر انواع مالچ پوششی و کود در ۱۶ تیمار شامل مالچ روشن (یک کیلوگرم به ازای هر درختچه)، مالچ تیره (یک کیلوگرم به ازای هر درختچه)، کاه و کلش (با ضخامت ۲ سانتی­متر برای هر درختچه) کود مرغی (یک­ و ­نیم کیلوگرم برای هر درختچه)، کود گاوی (یک­ و ­نیم کیلوگرم برای هر درختچه)، ورمی­کمپوست (یک­ و ­نیم کیلوگرم برای هر درختچه)، ترکیب انواع مالچ و کود (یک­ و ­نیم کیلوگرم برای هر درختچه) و تیمار شاهد مورد بررسی قرار گرفت. بعد از پایان دوره رشد فعال گیاه، برخی از خصوصیات مرفولوژیکی گیاه مانند ارتفاع گیاه، طول ریشه، وزن خشک، وزن تر و تعداد شاخه­های جانبی در طی ۱۲ دوره با فواصل ۱۰ روز اندازه­گیری و شمارش و تغییرات ثبت شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده­ها از نرم‌افزار SPSSver,۲۲ استفاده شد.

نتایج: نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین‌ها نشان داد، اثر کود ورمی­کمپوست بر ارتفاع بوته در سطح ۱ درصد معنی‌داری بوده و بیشترین ارتفاع درختچه به میزان ۴۵/۳ ­متر مربوط به کود ورمی­کمپوست و کمترین آن ۸۸/۲ ­متر مربوط به تیمار شاهد است. اثر انواع مالچ بر ارتفاع درختچه در سطح ۱ درصد معنی­دار بود. بیشترین مقدار ارتفاع گونه (۳/۱۹ متر) در تیمار کاه و کلش مشاهده شد. عملکرد وزن خشک و وزن تر درختچه گز شور، تحت تأثیر کود ورمی­کمپست به ­ترتیب برابر با ۶۶/۹۹۱ و ۵۶۴ گرم در پایه است که نسبت به تیمار­های دیگر بیشترین مقدار را دارا است. در بین تیمارهای ترکیبی، تیمار ترکیب کاه و کلش و ورمی‌کمپوست بیشترین ارتفاع  گیاه (۱۴/۳ سانتی‌متر) را به خود اختصاص داد. بیشترین وزن خشک گیاه در تیمار مالچ روشن+ کود مرغی (۵۳۴ گرم در بوته) مشاهده شد. تیمار ترکیب کود مرغی و کاه و کلش نیز باعث بیشترین مقدار وزن تر گونه گزشور (۳/۱۰۵۵ گرم در بوته) شد.

نتیجه‌گیری: به­طور­کلی نتایج حاصل نشان داد که استفاده از  مواد بهساز  ورمی‌کمپوست و کاه­و­کلش در بستر کاشت گونه گز شور نتایج مناسبی بر رشد این گونه داشتند. بنابراین، در عملیات احیای اراضی حاشیه دریاچه ارومیه و کاشت گیاهان مختلف از جمله گزشور در سطح وسیع‌تر، استفاده از این مواد می‌تواند مدنظر قرار بگ


محمد جعفری، مهدی معمری، اسفندیار جهانتاب، نصرت‌الله ضرغام،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

پژوهش حاضر به­منظور مطالعه اثر دو ماده بهساز طبیعی شامل کمپوست زباله شهری و بیوچار بر توانایی گیاه­پالایی فلزات کادمیم، سرب، روی، کروم و نیکل توسط گیاه Bromus tomentellus انجام شد. برای انجام این تحقیق خاک مورد استفاده در کشت گلدانی، از اراضی اطراف شهرک صنعتی البرز در استان قزوین جمع­آوری شد. طرح به­صورت آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۵ تکرار انجام شد. تیمارهای مورد استفاده شامل کمپوست زباله­ شهری و بیوچار در دو سطح ۱ و ۲ درصد به همره تیمار شاهد بودند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها از آزمون تجزیه واریانس در نرم­افزار SPSS و برای رسم نمودارها از نرم‌افزار Excel و مقایسه میانگین داده­ها از آزمون توکی استفاده شد. نتایج نشان داد اثر سطوح مختلف تیمارهای کمپوست زباله شهری و بیوچار بر غلظت کادمیم، سرب، روی و نیکل اندام‌های هوایی و ریشه B. tomentellus معنی‌دار شد. کاربرد مواد کمپوست زباله شهری و بیوچار باعث افزایش جذب فلزات سنگین کادمیم، سرب، روی و نیکل در خاک­های آلوده اطراف شهرک صنعتی البرز قزوین توسط گیاه B. tomentellus می‌شوند. به­طورکلی با توجه به نتایج این پژوهش، بهترین تیمار برای بهبود توان گیاه‌پالایی B. tomentellus در جذب و استخراج فلزات کادمیم، سرب و روی، بیوچار ۱ درصد می‌باشد. درحالی‌که بهترین تیمار در افزایش توان گیاه‌پالایی این گیاه برای فلز نیکل، کمپوست ۱ درصد و بیوچار ۲ درصد می‌باشند. همچنین بر اساس نتایج حاصل از کاربرد تیمارهای کمپوست و بیوچار و مقادیر شاخص­های فاکتور انتقال، فاکتور تجمع بیولوژیکی و ضریب تجمع بیولوژیک، گونه B. tomentellus می­تواند به‌عنوان یک گیاه مناسب برای پالایش خاک­های آلوده به سرب و کادمیم در منطقه مورد مطالعه معرفی گردد.
مهدی معمری،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر کمپوست زباله شهری و نانوذرات سیلیسیم بر فاکتورهای رشد گونه مرتعی Secale montanum  در محیط گلخانه‌ای بود. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۴ تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل کمپوست زباله شهری در ۳ سطح (۰، ۱ و ۲ درصد وزنی) و نانوذرات سیلیس در ۳ سطح یا غلظت (۰، ۲۵۰ و ۵۰۰ میلی­گرم بر کیلوگرم) بودند. خاک مورد نیاز برای کشت گلخانه‌ای از رویشگاه طبیعی گیاه S. montanum جمع‌آوری شد. بعد از آماده­سازی گلدان­ها ۲۰ عدد از بذر چاودار در هر یک از گلدان­ها کشت شد. پس از گذشت ۵ ماه از استقرار گیاه، برداشت انجام شد و برخی از خصوصیات مورفولوژیکی مانند طول ساقه، حجم ریشه، سطح ریشه و مولفه‌های عملکردی مانند زیست‌توده خشک شاخساره، زیست‌توده خشک ریشه و زیست‌توده کل گیاه اندازه­گیری شد. برای مطالعه اثر تیمارها بر خصوصیات رشد چاودار کوهی از تجزیه واریانس یک‌طرفه و برای مقایسه میانگین­ها از آزمون توکی در نرم‌افزار SPSSVer۲۲ استفاده شد. نتایج نشان داد که از خصوصیات مورفولوژیکی گیاه، سطح ریشه و حجم ریشه تحت تیمار کمپوست ۲ درصد، به‌ترتیب ۳۵/۱۳ سانتی‌مترمربع و ۸/۶ سانتی‌متر مکعب بیشتر از تیمار شاهد بودند. همچنین از مولفه‌های عملکردی گیاه، وزن خشک ریشه، وزن خشک شاخساره و وزن خشک کل گیاه در تیمار کمپوست ۲ درصد، به‌ترتیب ۴/۶، ۷ و ۴۶/۱۳ گرم بیشتر از تیمار شاهد بودند. به‌طورکلی نتایج نشان داد که از بین تیمارهای مورد استفاده، کمپوست زباله شهری ۲ درصد اثر مثبتی بر خصوصیات رشد و عملکرد گیاه S. montanum داشت. بنابراین می‌توان در عملیات اصلاح مرتع، ایجاد مراتع دست‌کاشت و علوفه‌کاری در دیمزارهای کم‌بازده و رهاشده به‌منظور کاهش فشار به مراتع، از  کمپوست در سطح ۲ درصد برای بهبود استقرار و افزایش عملکرد این گیاه استفاده نمود.
مهسا میری، علی بهشتی آل آقا، سهیلا آقابیگی امین،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: خاک مراتع در مناطق کوهستانی به­دلیل دارا بودن مواد آلی فراوان همواره برای تبدیل به اراضی زراعی مورد توجه بوده است. تحقیقات نشان می­دهد که در تغییر کاربری اراضی مرتعی و اجرای عملیات زراعی می­تواند باعث افزایش فرسایش خاک وایجاد رواناب شود. بنابراین استفاده از انواع اصلاح­کننده­ها به­عنوان یک راه­کار مناسب و مطلوب می­تواند باعث کنترل هدر­رفت خاک در این اراضی ­شود. این مطالعه، با هدف بررسی و مقایسه تأثیر تغییر کاربری اراضی در مرتع و تاثیر اصلاح­کننده­های آلی بر کاهش تولید رسوب، رواناب و هدررفت خاک در یکی از زیرحوزه­های رودخانه مرگ انجام گردید.
مواد و روش­ها: پژوهش حاضر در یکی از زیرحوزه­های رودخانه مرگ در پنج کیلومتری استان کرمانشاه انجام شد. این حوزه یکی ازسرشاخه­های رودخانه کرخه و از مهم­ترین زیر حوزه­های رودخانه قره­سو است. میانگین بارندگی سالیانه معادل ۵۹/۴۵۸ میلی­متر و دمای متوسط سالیانه آن ۸۹/۱۳درجه سانتی­گراد است. بررسی تأثیر تغییر کاربری اراضی و اصلاح­کننده­های آلی (کودگوسفندی و کمپوست زباله شهری) بر تولید رسوب، رواناب و هدر­رفت کربن در دو کاربری مرتع و کشاورزی، در سطح پلات­های یک در دو مترمربع به مدت دو سال (سال­های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹) مورد ارزیابی قرار گرفت. در سال اول نمونه­ها از پلات­های فرسایشی بدون دست­خوردگی جمع­آوری گردید اما در سال دوم دو اصلاح­کننده­ (کود گوسفندی و کمپوست زباله­­شهری) هرکدام به مقدار ۵/۱ کیلوگرم به پلات­های کاربری زراعی اضافه گردید. اصلاح­کننده­ها در اول خردادماه اضافه شدند و تا اولین بارندگی فصل پاییز حدود چهار ماه فرصت کافی برای فعل و انفعالات شیمیایی و تاثیرگذاری بر ویژگی­های خاک وجود داشت. نمونه­های رواناب و رسوب و هم­چنین نمونه­های خاک در اطراف پلات­ها در آزمایشگاه آنالیز شده و حجم رواناب، مقدار رسوب معلق و درصد کربن آلی رسوبات و  ویژگی­های فیزیکی و شیمیایی خاک اندازه­گیری شد.
نتایج: بافت خاک در هر دو کاربری یکسان و از نوع لومی رسی بود. اما از نظر میزان کربن آلی دو کاربری دارای تفاوت معنی­داری (در سطح ۹۵ درصد) بوده و این پارامتر در کاربری مرتع بیش از دو برابر کاربری کشاورزی است. بر اساس نتایج در سال اول نمونه­برداری مقادیر حجم رواناب، وزن رسوب، اتلاف کربن طی پنج رخ­داد بارندگی در کاربری کشاورزی ۸۳، ۹۰ و ۸۷ درصد بیشتر از کاربری مرتع به­دست آمد. در سال دوم نمونه­برداری، پلات­های مستقر در اراضی کشاورزی با اصلاح کننده­های خاک تیمار شده و تاثیر آن­ها مورد بررسی قرا گرفت. با وجود این­که استفاده از اصلاح کننده­های خاک باعث کاهش ۲۰ درصدی رواناب و کاهش ۶۸/۳۱ و ۱۳/۱۳ درصدی مقدار و غلظت رسوب در اراضی کشاورزی شد، اما میزان این پارامترها هم­چنان در کاربری مرتع به ترتیب ۶۷، ۹۵، و ۷۲ درصد کمتر به­دست آمد. داده­ها هم­چنان حاکی از بالاتر بودن ۷۱ درصدی هدررفت کربن آلی در کاربری کشاورزی نسبت به مرتع بود. نتایج به­دست آمده در این تحقیق نشان داد که اصلاح کننده­ها در کاهش هدررفت آب و خاک موفق بوده و از بین آن­ها تیمار کود گوسفندی در مهار رواناب و رسوب بهتر از کمپوست عمل کرده است.
نتیجه گیری: به­طور کلی نتایج به­دست آمده در این تحقیق نشان داد که اصلاح کننده­ها توانسته­اند در کاهش هدررفت آب و خاک موفق عمل کنند و از بین آن­ها تیمار کود گوسفندی در مهار رواناب و رسوب بهتر از کمپوست عمل کرده است. اما هیچ­کدام نتوانسته­اند اثر تخریب خاک­ورزی در این شیب را تا حد کاربری مرتع کاهش دهند. این امر نشان­دهنده نقش و اهمیت حفاظتی کاربری مرتع در کاهش تخریب خاک و هدررفت آب است.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرتع می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 All Rights Reserved | Rangeland

Designed & Developed by : Yektaweb