Jahantab E, Sharafatmandrad M, Badehian Z. Comparative Analysis of Floristic Composition and Dominant Species Stability in Enclosed and Grazed Rangelands; Case Study: Mianjangal Region, Fasa. مرتع 2025; 19 (3) URL: http://rangelandsrm.ir/article-1-1335-fa.html
جهانتاب اسفندیار، شرافتمندراد محسن، بادهیان ضیاءالدین. تحلیل مقایسهای ترکیب فلوریستیکی و پایداری گونههای غالب در مراتع قرق و غیرقرق؛ منطقه میان جنگل فسا. مرتع. 1404; 19 (3)
سابقه و هدف: مدیریت صحیح و پایداراکوسیستمهای مرتعی منوط به حفظ بیشترین تعداد گونههای بومی در این اکوسیستمها است. یکی از روشهای اصلی برای ارزیابی و شناخت مراتع، تعیین تنوع گونهای آن است. در همین راستا، پژوهش حاضربا هدف بررسی اثرات مدیریتی ناشی از اجرای قرق بر ترکیب فلوریستیکی، تنوع زیستی و پایداری گونههای غالب در منطقه میانجنگل فسا، استان فارس انجام شد.این منطقه از فلور غنی برخوردار است، از عناصر عمده گیاهی منطقه میتوان به انواع بادامها، گونها و گراسها اشاره کرد. مواد و روشها: مراتع میانجنگل فسا با مساحت 2300 هکتار در فاصله 90 کیلومتری جاده شیراز - فسا و در شمال غربی شهرستان فسا با موقعیت جغرافیایی ́11 °29 تا ́07 °29 عرض شمالی و ́20 °53 تا ́25 °53 طول شرقی قرار گرفته است. نمونهبرداری میدانی در دو وضعیت مدیریتی قرق (با سابقه 29 سال)و غیرقرق (شاهد) انجام گرفت و دادههای حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی اثر شرایط مدیریتی بر تنوع زیستی، شاخصهای مختلفی مانند شاخص شانون، غنای گونهای و یکنواختی گونهها محاسبه و مقایسه شدند.برای مقایسه شباهت بین دو وضعیت قرق و چرای دام، از شاخصهای فاصلهای مانند شاخص جاکارد (Jaccard) و شاخص سورنسن (Sorensen) استفاده شد. برای بررسی الگوهای تجمع گونهها و ارزیابی تفاوتهای بین وضعیتها از مقیاسگذاری چند بعدی غیر متریک (Non-metric Multidimensional Scaling (NMDS)) استفاده شد. برای بررسی اثر شرایط قرق و چرای دام بر تنوع زیستی گیاهان، سه شاخص مهم تنوع شامل شاخص شانون (Shannon)، غنای گونهای (Richness) و یکنواختی (Evenness) محاسبه و با استفاده از آزمونهای آماری مقایسه شدند. آزمون نرمالیتی شاخص شانون نشان داد که دادهها به صورت نرمال توزیع شدهاند؛ بنابراین برای مقایسه میانگینها از آزمون t مستقل (Welch Two Sample t-test) استفاده شد.گونههایی که میانگین پوشش آنها بیش از ۱٪ در هر تیمار بود، بهعنوان گونههای غالب شناسایی شدند. سپس، با مقایسه فراوانی و میانگین پوشش این گونهها در پلاتهای هر تیمار، گونههای غالب پایدارتر شناسایی شدند. نتایج: نتایج نشان داد که شاخص شانون در مناطق قرق به طور معنیداری بیشتر از مناطق چرای دام است (p < 0.001; df = 44.8; t = 8.78 ) (t = 8.78، که بیانگر تنوع گونهای بالاتر در این مناطق میباشد. همچنین، شاخصهای شباهت گونهای مانند جاکارد و سورنسن همگنی بالاتری در ترکیب گیاهی مناطق قرق نسبت به غیرقرق نشان دادند، که بیانگر ساختار متنوعتر و مستحکمتر جوامع گیاهی تحت مدیریت قرق است. میانگین شاخص شباهت سورنسن برای گونههای گیاهی در مناطق قرقشده برابر با 19/0 و در مناطق چرای دام برابر با 17/0 بهدست آمد. نتایج تحلیلهای NMDS و آزمون آماری تحلیل واریانس مبتنی بر جایگشت (PERMANOVA) تفاوت معنیداری در ساختار جامعه گیاهی بین دو وضعیت مدیریتی را تأیید کرد. در مناطق قرق ۲۸ گونه منحصربهفرد شناسایی شد که در مناطق غیرقرق تنها یک گونه خاص مشاهده گردید، که نشاندهنده نقش مهم قرق در حفظ و افزایش تنوع گونهای است. این گونهها شامل گونههایی از جنسهای مختلف همچون Achillea wilhelmsii، Ajuga chamaecistus، Amygdalus scoparia و Daphne mucronata میباشند. همچنین، گونههای غالب در مناطق قرق علاوه بر داشتن تنوع بالا، از پایداری بیشتری برخوردار بودند و فرمهای زیستی مانند ژئوفیتها، همیکریپتوفیتها و فانو فیتها نیز در این مناطق تراکم بالاتری داشتند. نتیجهگیری: این یافتهها اهمیت مدیریت قرق را در بهبود ساختار اکولوژیکی، افزایش ثبات و پایداری جوامع گیاهی و ارتقاء تنوع زیستی مراتع نشان میدهد. با توجه به نتایج، میتوان قرق (با سابقه 29 سال) را به عنوان راهکاری مؤثر در برنامهریزیهای مدیریتی پایدار منابع طبیعی معرفی کرد تا ضمن حفظ تعادل اکولوژیکی، بهرهبرداری بهینه و حفظ بلندمدت مراتع امکانپذیر گردد. به طور کلی، این نتایج نشان میدهد که حفاظت از مراتع در قالب قرق موجب حفظ تنوع زیستی بالاتر و ساختار پایدارتر جوامع گیاهی نسبت به چرای دام میشود.