دانشگاه زابل
چکیده: (24 مشاهده)
سابقه و هدف: اکوسیستمهای مرتعی، بهعنوان یکی از گستردهترین زیستبومهای خشکی، حدود نیمی از سطح خشکیهای کره زمین را در بر میگیرند و نقشی اساسی در پایداری اکولوژیکی، تولید زیتوده، و تنظیم چرخههای آب و عناصر غذایی ایفا میکنند. یکی از شاخصهای کلیدی در ارزیابی عملکرد و سلامت این اکوسیستمها، میزان ذخیره کربن آلی و نیتروژن خاک است، شاخصی که بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، به دلیل حساسیت بالای این مناطق به تنشهای محیطی و شکنندگی ساختار خاک، از اهمیت ویژهای برخوردار است. مدیریت مراتع از طریق راهکارهایی نظیر قرق میتواند با تأثیرگذاری بر فرآیندهای زیستی و شیمیایی خاک، موجب بهبود وضعیت خاک و افزایش ذخیره عناصر غذایی از جمله کربن و نیتروژن شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر اعمال قرق بر ذخیره کربن آلی و نیتروژن کل خاک و نیز تغییرات در تنوع و پوشش گیاهی، در مراتع خشک و نیمهخشک دشت سربیشه واقع در استان خراسان جنوبی طراحی و اجرا گردید.
مواد و روشها: بهمنظور ارزیابی اثر مدیریت قرق بر ویژگیهای خاک و پوشش گیاهی، دو سایت با شرایط مشابه از نظر فیزیوگرافی، اقلیم و توپوگرافی انتخاب شد. یکی از این سایتها تحت مدیریت قرق و دیگری تحت چرای آزاد قرار داشت. نمونهبرداری خاک در اردیبهشتماه سال ۱۴۰۰ و به روش تصادفی-سیستماتیک انجام گرفت. در هر یک از سایتها، شش ترانسکت به طول ۱۰۰ متر در دو جهت موازی و عمود بر شیب طبیعی زمین با فاصلهی حدود ۵۰ متر از یکدیگر مستقر گردید. در امتداد هر ترانسکت، ده پلات به ابعاد ۱×۱ متر و با فاصلهی ۱۰ متر نمونهبرداری شد و پارامترهای مربوط به پوشش گیاهی ثبت گردید. نمونهبرداری خاک نیز از سه عمق (۰–۱۵، ۱۵–۳۰ و ۳۰–۴۵ سانتیمتر) و پس از کنار زدن لاشبرگها، با حفر پروفیل در ابتدا، میانه و انتهای هر ترانسکت صورت گرفت. نمونههای برداشتشده از هر عمق و ترانسکت با یکدیگر مخلوط شده و نمونههای مرکب برای هر عمق تهیه گردید. این نمونهها بهمنظور اندازهگیری غلظت کربن آلی و نیتروژن کل به آزمایشگاه منتقل شدند. پس از انجام آنالیزهای آزمایشگاهی، تجزیه و تحلیل آماری دادهها در قالب طرح کاملاً تصادفی و با بهرهگیری از نرمافزار SPSS نسخه ۲۶ انجام شد. برای تحلیل تفاوت بین تیمارها، از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون t مستقل استفاده گردید.
نتایج: یافتهها نشان داد که تنوع و درصد پوشش تاجی گونههای گیاهی در منطقه قرق شده بهطور معناداری بیشتر از منطقه چرا شده است (۵/۲۳ در برابر ۲/۱۱ درصد). گونههای غالب در هر دو منطقه شامل گیاهان چندساله با فرم بوتهای از خانوادههایPapilionaceae، Compositae و Chenopodiaceae بودند.
تجزیه واریانس نشان داد که عمق خاک تأثیر معنیداری بر تمامی پارامترهای خاک شامل درصد کربن آلی، نیتروژن کل، جرم مخصوص ظاهری، ذخیره کربن و نیتروژن دارد .(P<0.01) بیشترین مقدار کربن آلی (۱۲/۲ mg /kg) و نیتروژن کل (۸/۰ mg /kg) در لایه سطحی (۰–۱۵ سانتیمتر) بدست آمد. در مقابل، جرم مخصوص ظاهری با افزایش عمق، افزایش یافت و در عمق ۳۰–۴۵ سانتیمتر به ۲۹/۱ گرم بر سانتیمتر مکعب رسید. با وجود کاهش مقدار عناصر غذایی در لایههای زیرین، به دلیل افزایش چگالی خاک، بیشترین ذخیره کربن (۷۹/۷ تن در هکتار) در عمق ۳۰–۴۵ سانتیمتر مشاهده شد. مقایسه بین دو منطقه نشان داد که ذخیره کربن در منطقه قرق بهطور معناداری بیشتر از منطقه چراشده بود (۵۳/۶ در برابر ۰۷/۳ تن در هکتار). اگرچه ذخیره نیتروژن کل در سطح کلی تفاوت معناداری نداشت، اما در عمق میانی (۱۵–۳۰ سانتیمتر)، هر دو پارامتر در منطقه قرق بهطور معناداری بالاتر بودند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه تأکید میکند که قرق بهعنوان یک راهبرد مدیریتی مؤثر، قادر است با کاهش فشار چرای دام، تنوع زیستی را افزایش داده و کیفیت خاک را بهبود بخشد. با توجه به اهمیت ذخیره کربن و نیتروژن در خاکهای مناطق خشک و نیمهخشک، قرق میتواند نقش مهمی در ارتقاء عملکرد اکوسیستم و کاهش اثرات تغییر اقلیم ایفا کند. بنابراین، پیشنهاد میشود در برنامهریزیهای مدیریت مراتع، استفاده از دورههای تناوبی قرق بهویژه در مناطق حساس و تخریب شده مد نظر قرار گیرد. همچنین، ترکیب این روش با سایر اقدامات اصلاحی مانند کشت گیاهان بومی و بهبود شرایط فیزیکی خاک میتواند به افزایش پایداری اکولوژیکی و بهرهبرداری پایدار از مراتع منجر شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1404/5/5 | پذیرش: 1404/6/4