Abbasi Khalaki M, Ghorbani A, Esmali A, Shokoohian A, Jafari A. Site Selection for dry farming in sake of site restoration using AHP Case of: Balekhluchay Watershed. مرتع 2020; 14 (1) :47-61
URL:
http://rangelandsrm.ir/article-1-865-fa.html
عباسی خالکی معصومه، قربانی اردوان، اسمعلی عوری اباذر، شکوهیان علیاکبر، جعفری علیاشرف. مکانیابی دیمزارهای مستعد احیا در حوزه آبخیز بالخلیچای اردبیل با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی (AHP). مرتع. 1399; 14 (1) :47-61
URL: http://rangelandsrm.ir/article-1-865-fa.html
گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل
چکیده: (3462 مشاهده)
تبدیل اراضی مرتعی به دیمزار در سطوح وسیع و در زمانی نسبتاً کوتاه و عدم رعایت اصول عملیات زراعی در این دیمزارها باعث بروز فرسایش خاک و کاهش بازدهی شده و در نتیجه این اراضی رهاشده و یا در شرف رهاشدن هستند که باید زیر پوشش پروژه تبدیل دیمزارها قرار گیرند. برای این منظور یافتن مکانهای مناسب برای اجرای پروژههای اجرایی بهویژه در سطح کلان جزء مراحل مهم مطالعات بهشمار میرود. در این راستا در تحقیق حاضر از فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) استفاده شد. در اجرای این مدل 5 معیار اصلی شامل عوامل فیزیوگرافی، اقلیمی، خاکی، ژئومورفولوژی و کاربری اراضی و 14 زیرمعیار انتخاب شدند. بدین ترتیب که فیزیوگرافی؛ 3 زیرمعیار ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت جغرافیایی، اقلیمی؛ 2 زیرمعیار بارندگی و دما، خاکی؛ 5 زیرمعیار شوری، اسیدیته، بافت، عمق و ماده آلی خاک، ژئومورفولوژی؛ 2 زیرمعیار سازندهای زمینشناسی و فرسایش و کاربری اراضی 11 زیرمعیار را شامل میشود. نتایج محاسبه وزن نسبی معیارهای اصلی نشان داد که از میان عوامل اصلی تأثیرگذار در مکانیابی دیمزارهای مستعد احیا در حوزه آبخیز بالخلیچای اردبیل، بیشترین تأثیر را عامل فیزیوگرافی و اقلیم بهترتیب با وزن 426/0 و 270/0 داشتهاند و پس از آن عوامل خاکشناسی و کاربری اراضی دارای اولویتهای بعدی میباشند. عامل ژئومورفولوژی نیز با وزن 055/0 کمترین اثر را داشته است. همچنین نتایج نشان داد که 6355/26436 هکتار از سطح دیمزارهای واجد شرایط (کمبازده و رهاشده) معادل 62/44 درصد این اراضی (بیشترین سطح)، دارای استعداد یا پتانسیل متوسط برای احیا میباشند. کمترین سطح اراضی برابر با 3948/3603 هکتار (08/6 درصد) دارای توان کم یا نامناسب برای احیا میباشند. همچنین 2980/1983 هکتار (35/3 درصد) از دیمزارهای موردمطالعه برای احیا بسیار نامناسب و 5362/15780 هکتار (63/26 درصد) از این دیمزارها برای احیا بسیار مناسب هستند. بهطور کلی استفاده از فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی توانست راهکاری کارآمد و مقرونبه صرفه در تعیین بااستعدادترین اراضی دیمزار کمبازده و رهاشده برای احیا و تبدیل به مراتع مطلوب باشد و این فرآیند میتواند به مدیران و برنامهریزان متخصص در این زمینه کمک نماید تا موفقیت پروژههای تبدیل دیمزار مشابه این پژوهش تضمین شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1399/2/11 | پذیرش: 1399/2/11 | انتشار: 1399/2/11