دانش بومی در تعامل و هماهنگی بومیان (روستائیان، کوچنشینان، جنگلنشینان) با محیط پیرامون آنها بوجود میآید. از این رو بومیان از طریق همسو و هماهنگ کردن خود با محیط به کسب دانشی نائل میشوند که چون خاص محیط آنان است به نام دانش بومی نامیده میشود. در این پژوهش سعی شده است ضمن معرفی ساختار اجتماعی عشایر محمدی سلیمانی بخش اسفندقه شهرستان جیرفت به نقش دانش بومی، شناخت و بهرهگیری از آن در بهبود وضعیت و شرایط اقتصادی و اجتماعی بهرهبرداران پرداخته شود. روش انجام این پژوهش کیفی است، در این روش ضمن انجام مصاحبههای عمیق و جمعآوری اطلاعات، سؤالات محوری در خصوص استفاده از مراتع تعیین شد. نتایج جمعبندی اظهارات مصاحبه شوندگان نشان میدهد. بهرهبرداران مراتع باتوجه به آمیزههای بومی میتوانند تقسیم مکانی پراکنش دام، محلهای تأمین آب شرب گله و مسیر حرکت گله را به خوبی پیشبینی و تعیین نمایند. آنها همچنین میتوانند با چرای دام در شب، چرای تناوبی، مدت توقف دام، از تمام قسمتهای یک محدوده عرفی بهصورت یکنواخت استفاده نمایند. براساس نتایج این تحقیق مشخص گردید که هر یک از افراد در ایل جایگاه خاصی داشته و وظایف خاصی را انجام میدهد. در امر مدیریت ایل، ایشوم و گله پنج نقش بزرگ طایفه، بزرگ تیره و سرایشوم، چوپان و رفیق تعریف شده است. آنها در سکونتگاههایی زیست میکنند که ساخت خودشان بوده و از مصالح محلی ساخته شده که از آن جمله میتوان به کپر، کوار و سیاهچادر اشاره کرد. از آنچه که گفته شد میتوان نتیجه گرفت که ساختار مدیریتی و دانش اکولوژیک بومی گلهداران نقش مهمی در پایداری سرزمین ایفا مینماید و باتوجه به قدمت زیاد شبانی درکشور زنده نمودن بخشهای از این دانش که امروزه مصداقهای علمی آنها مشخص شده است، میتواند مبنایی برای توسعه و معیشت پایدار در مراتع باشد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |