سابقه و هدف: در مناطق خشک و نیمهخشک، گونههای گیاهی میکرواقلیمهای جدیدی را در زیر سایهخود شکل میدهند و استقرار گونههای دیگر را تسهیل میکنند. تولید لاشبرگ گونهها در عملکرد تسهیگری این گونههای اهمیت زیادی دارد. از آنجا که تولید لاشبرگ در اکوسیستمها به دلایل محیطی و مدیریتی کم و زیاد میشود. درک چگونگی واکنش رشد گیاهان زیراشکوب و چرخه مواد غذایی خاک به مقدار لاشبرگ میتواند به ما در درک بهتر بازخورد بین اکوسیستم مرتعی و تغییرات آب و هوایی و مدیریتی کمک کند.
مواد و روشها: قبل از فصل رویش، در زیر تاج پوشش 20 پایه بالغ از هر گونه Astergalus gossypinus Fisch. ، Hyparrhenia hirta (L.) Stapf و Artemisa aucheri Boiss. 20 پلات انداخته شد و تیمارهای لاشبرگ اجرا شد. بهطوریکه برای هر گونه، در 5 پلات تمام لاشبرگ از سطح پلات جمعآوری شد (0% لاشبرگ) و بر روی لاشبرگ 5 پلات دیگر ریخته شد (200% لاشبرگ). در 5 پلات هم نیمی از مقدار لاشبرگ جمعآوری شده به پلات اضافه شد (50% لاشبرگ). 5 پلات هم به عنوان پلات کنترل در نظر گرفته شد (100% لاشبرگ). پلاتها نشانهگذاری شدند. در پایان فصل رشد تعداد پایه گونههای زیراشکوب یاددداشت شد و تولید آنها با روش قطع و توزین برآورد شد. در هر پلات نمونههای خاک 1 کیلوگرمی، از عمق 0 تا 30 سانتیمتری خاک برداشت شده و درصد کربن آلی خاک به روش والکی و بلاک، درصد رطوبت خاک به روش وزنی و دما خاک با استفاده از دماسنج برآورد شد.
نتایج: نتایج نشان داد عملکرد سه گونه از نظر حمایت گیاهان زیراشکوب تفاوت معنیداری داشت (05/0p <). گونه A. gossypinus با میانگین 24±108گرم در متر مربع دارای بیشترین مقدار تولید گونههای زیراشکوب بود. بیشترین تولید گونههای زیراشکوب برای گونه A. gossypinus در تیمار 200 درصد لاشبرگ بود. اما تولید گونههای زیراشکوب در تیمارهای مختلف لاشبرگ برای گونه A. aucheri اختلاف معنیداری در سطح 95 درصد اطمینان نداشتند. بیشترین مقدار تولید گونههای زیراشکوب در تیمار لاشبرگ صفر درصد گونه H. hirta مشاهده شد. برای هر سه گونه، کربن و رطوبت خاک با حذف لاشبرگ بطور معنیداری کاهش و با افزایش لاشبرگ بطور معنیداری افزایش یافته بود. مدل معادلات ساختاری نشان داد که بطور مستقیم گونه A. gossypinus که از گونههای تثبیت کننده نیتروژن است، بیشترین تاثیر را بر گونههای زیراشکوب دارد (01/0 p <). لاشبرگ بطور غیر مستقیم از طریق رطوبت و کربن خاک بر گونه های زیراشکوب تاثیر معنیداری دارد (05/0p <).
نتیجهگیری: گونههای بوتهای نسبت به گونه گندمی نقش تسهیلگری موثرتری داشتند. رابطه مشخصی بین حذف و اضافه شدن لاشبرگ و تولید گونههای زیراشکوب وجود نداشت. عکسالعمل گونهها به حذف و اضافه شدن لاشبرگ بسیار متفاوت بود. گونه گون نسبت به گونههای دیگر نقش تسهیلاتی بالاتری داشت و این امر در برنامههای احیای مراتع خشک و نیمهخشک باید لحاظ شود. البته عملکرد تسهیلاتی گونه گون به حذف و اضافه شدن لاشبرگ حساستر بود. بنابراین، شدت چرا باید به نحوی تنظیم شود که حداقل 50 درصد لاشبرگ گونه گون در اکوسیستم باقی بماند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |